کبوتر بازی از لحاظ ادبیات
نگاهی سطحی به آثار منظوم و منثور فارسی این حقیقت را روشن میکند که کبوتربازی یکی از وسایل سرگرمی مردم بودهاست. بعنوان نمونه، مسعود سعد سلمان، در وصف یار کبوتر باز خود چنین میگوید:
انس تو با کبوتر است همه | ننگری از هوس به چاکر خویش | |
هم به ساعت بَر ِتو بازآید | هر کبوتر که رانی از بَر ِخویش | |
رفتن و آمدن به نزد رهی | چون نیاموزی از کبوتر خویش؟ |
اشاره به کبوتر و کبوتربازی در شعر پارسی تا دوران معاصر نیز ادامه داشتهاست. از جمله ملک الشعرای بهار، که خود از کبوتربازان نامی به شمار میآمده، درباره کبوتر، چکامه آبداری سروده که بند اول آن چنین است:
بیائید ای کبوترهای دلخواه | بدن سیماب گون، پاها چو شنگرف | |
بپرّید از فراز بام و ناگاه | به گرد من فرود آئید چون برف |